زری سلطانی فر

شعرهایی برای زنان ایرانی، شعرهایی ورای ویرانی

زری سلطانی فر

شعرهایی برای زنان ایرانی، شعرهایی ورای ویرانی

زری سلطانی فر

خانه ام مملو از هوای سیاه
شعر من، شعر واژه های سیاه
...
آی مردم سپید یعنی چه...؟!
من که غرقم در این فضای سیاه

خفاش‌های اهواز

شنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۳، ۰۴:۰۲ ب.ظ

برگردنم جای تماس گرم بازوها

افتاده اینک رد پای سرد چاقوها

 

وقتی سرم را از تن گرمم جدا کردی

درمشت چرخاندی طنابی دور گیسوها

 

درشهر چرخیدی که شاید پاک گردانی

فکر پلیدت را درانبوه هیاهوها

 

آویز شد چون گوشواری از بنا گوشم

با قطره های خون گرمم آلبالوها

 

پاشید خون تازه در چشمان پرخشمت

از موج مظلومیتم تا چشم آهوها

 

با هرزگی هایت تمام عمرجنگیدم

آنجا که میمردی برای چشم وابروها

 

از تو نشان غیرت و مردانگی مانده

نقش لگدهای تو بر بازو وپهلوها

 

من دختری از شهر اهوازم که نوشیدند

خفاش ها خون مرا همراه زالوها

 

چون چاه نفتی دردل این شهر خواهدسوخت

خونی که روئیده است از آن دشت شب بوها

 

پرواز می‌کردند با روح جوان من

درآسمان شهر فوجی از پرستوها

 

                  بهمن ۱۴۰۰

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۱۱/۱۳
زری سلطانی فر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی