خفاشهای اهواز
شنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۳، ۰۴:۰۲ ب.ظ
برگردنم جای تماس گرم بازوها
افتاده اینک رد پای سرد چاقوها
وقتی سرم را از تن گرمم جدا کردی
درمشت چرخاندی طنابی دور گیسوها
درشهر چرخیدی که شاید پاک گردانی
فکر پلیدت را درانبوه هیاهوها
آویز شد چون گوشواری از بنا گوشم
با قطره های خون گرمم آلبالوها
پاشید خون تازه در چشمان پرخشمت
از موج مظلومیتم تا چشم آهوها
با هرزگی هایت تمام عمرجنگیدم
آنجا که میمردی برای چشم وابروها
از تو نشان غیرت و مردانگی مانده
نقش لگدهای تو بر بازو وپهلوها
من دختری از شهر اهوازم که نوشیدند
خفاش ها خون مرا همراه زالوها
چون چاه نفتی دردل این شهر خواهدسوخت
خونی که روئیده است از آن دشت شب بوها
پرواز میکردند با روح جوان من
درآسمان شهر فوجی از پرستوها
بهمن ۱۴۰۰
۰۳/۱۱/۱۳