تا آدم از گناه نترسد ،شب آفرید
پس چشمکی به طعنه زد وکوکب آفرید
ابلیس آفرید وجهنم وآتشش
تا هرم داغیش بچشاند،تب آفرید
انگور را به چله نشاند وشراب ساخت
با حسی از بهشت زبان ولب آفرید
دنیا چو خیمه وشب وشیطان وبازی اش
ما را برای حضرت او مرکب آفرید
روی زمین بساط جدال است ودر بهشت
صدها هزار حوری خوش مشرب آفرید!!!
خود تاج ماه را به سر آسمان نهاد
تا هیبتی به رخ بکشد ،عقرب آفرید
هر چند لحظه لحظه ی دنیا مقدر است
سرگرم تا شوند همه « مذهب» آفرید