در حسرت بیداری یک مرد
چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ ب.ظ
حق نیست که افسرده ودلسرد بمیریم
ما سبز تباریم، چرا زرد بمیریم!!!
حق نیست که بیگانه شود وارث و ما نیز
از خانه ی موروثی خود طرد بمیریم
این طایفه خوابند! خدایا نکند ما
در حسرت بیداری یک مرد بمیریم...!
گم کرده ی راهیم اگر ،غیرتمان کو؟
ننگ است که هنگام عقب گرد بمیریم
تدبیر نداریم که خود کرده چنینیم
هر ثانیه صد بار از این درد بمیریم
پرورده ی این خاک شریفیم وچه خوبست
ما را به همان گونه که پرورد بمیریم
۹۵/۰۲/۰۸