پاسخ به معترضین غزل« مهریه»
ما نگفتیم که آدم بد و حوا خوب است
جنس آدم همه سنگ است و حوا چوب است
در حقیقت همه خاکند، پس انسان هستند
از بهشتند اگر صاحب ایمان هستند
گله کردید: چرا دست شما رو شده است!
یا که اسب شه این طایفه، یابو شده است
ما و قول و غزل بی سرو سامانی چند
که کک انداخته اینگونه به تنبانی چند
سخن از فرقه ی مردان خیانت کیش است
که شمار همه شان بین جماعت بیش است
این چه رازی ست که تا عشوه ای ابراز شود
مرغ همسایه برای همه شان غاز شود؟!!
جاده ی عاطفه را با هوسی طی بکنند
آبرو خورده وحیثیت را قی بکنند؟!!
حلقه ی بندگی حضرت شیطان، در گوش
و بلا نسبتتان، پیرو قانون وحوش
مسجد و محکمه شان یکسره دکان شده است
حیف اسلام که بازیچه ی ایشان شده است
مرد اگر مرد بود نزد همه محترم است
گرچه این یک قلمش در کره ی ارض کم است
دو سه تا حرف به این حال پریشش نکشد!
پنبه دزد ار نبود دست به ریشش نکشد
(زری سلطانی فر)