زری سلطانی فر

شعرهایی برای زنان ایرانی، شعرهایی ورای ویرانی

زری سلطانی فر

شعرهایی برای زنان ایرانی، شعرهایی ورای ویرانی

زری سلطانی فر

خانه ام مملو از هوای سیاه
شعر من، شعر واژه های سیاه
...
آی مردم سپید یعنی چه...؟!
من که غرقم در این فضای سیاه

طرح جوانی جمعیت و مخالفت فقها با سقط درمانی

سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۰، ۰۷:۴۱ ب.ظ

تا خداوند ز حکمت به زمین گوهر داد

عشق سیبی شد و افتاد و به خاکش  برداد
 

«آسمان بار امانت نتوانست کشید»

حمل این بارگران را به دل مادر داد

خود حوا که مَلَک بود و بهشتش مأوا

چون چکاوک شد و بر روی زمینش پر داد
 

«آدم آورد به این دیر خراب آباد و»

هرچه شر بود به این خلقت ویرانگر داد

 

 شیخ در هیئت ابلیس خودش را جا زد

ظلم پیدا شد و آتش به دل حوا زد

 

چه کسی گفته که زن باشم و منکوب شوم

باعث زادن یک نطفه معیوب شوم
 

(حرج مادر) در مذهبتان یعنی کشک

چون شما امر کنی سنگ شوم، چوب شوم
 

گاه چون تخت شما باشم و یک مزرع سبز

گاه کلفت بشوم، حضرت جاروب شوم
 

خیمه شب بازیتان را چو عروسک باشم

به صد و یک گنه ناشده مصلوب شوم
 

یوسفی کو که من اینگونه پریشان شده ام

از زلیخا شدنم سخت پشیمان شده ام

 

به چه قیمت مگر این قوم جوان خواهد شد!

دل بیچاره حوا نگران خواهد شد
 

به چه قیمت مگر ای آدم قانون پرداز

حق یک مادر، سهم دیگران خواهد شد
 

به چه قیمت، که همین بی خردیهای شما

نقص عضویست که یک عمر به جان خواهد شد
 

حق به جانب اگر از برکت مذهب هستید

عاقبت چهره ابلیس عیان خواهد شد

 

مادران را همه این درد و بلا خواهد کشت

کرونا گر نکُشد ظلم شما خواهد کشت

 

دین و مذهب را با مغلطه پیوند زدند

به زن ساده بی حاشیه ترفند زدند
 

آدمی بود فریب گل گندم میخورد

انگ آن را به زن دلشده هر چند زدند
 

نیمی از ارثش را برده و سگخور کردند

تهمت خوردن آن را به خداوند زدند
 

ای خدا حضرت حوای خودت را دریاب

به زمین تو همین آدمیان گند زدند

 

حق انسانی ماهم به فنا شد !به درک

حرمت مادر و فرزند کجا شد؟ به درک

 

زن اگر در قفس نفرت و نیرنگ نبود

این همه روی زمین غائله جنگ نبود
 

از سرشوق به گیسوی جهان گل می‌بست 

زن اگر این همه افسرده و دلتنگ نبود
 

عشق این حضرت معصوم نمی شد تبعید

بین انسان و خدا این همه فرسنگ نبود
 

تا وزغ مدعی رهبری برکه نشد

خط تقدیر زنان چون خط خرچنگ نبود

 

زن به آیین شما نیمه یک انسان است

به خدا آخر این راه به ترکستان است
 

فقه لامذهبتان ظلم تمام است به زن

هرکجا پای نهد آب زلال است لجن
 

من اگر کودک مفلوج نخواهم چه به تو ؟!

تو اگر قاضی یامفت پرانی چه به من؟!
 

حرجی نیست که مادر عمر به زجر

بار این خبط شما را بکشد برگردن
 

به چه قانون، به چه مذهب، به چه آیین، به چه کیش

زن فقط مزرع سبزیست برای خرمن

 

بلد کفر از این مذهب زوری بهتر

از چنین زندگی ای زنده به گوری بهتر 

                                  (۱۴۰۰/۱/۲۹)

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۱/۳۱
زری سلطانی فر

زری سلطانی فر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی