یک نفر نیست مرا رو به خودم باز کند
بشکفد مثل گلی در من و اعجاز کند
کو دو چشمی که مرا ساده ولی بی کم و کاست
در دل آینه هر روز برانداز کند
یک نفر نیست مرا رو به خودم باز کند
بشکفد مثل گلی در من و اعجاز کند
کو دو چشمی که مرا ساده ولی بی کم و کاست
در دل آینه هر روز برانداز کند
قلب وطن را گرفتند،اهریمنانی نشانه
ای ایزد ملک دارا،ای هور مزد یگانه
از چهر پاک عدالت،تصویر تلخی به اذهان
اعدامهای سحرگاه،شلاق های شبانه
روزها چه غم افزا، فصلها چه تکراری
گرچه خسته ای بانو،باز سبزه میکاری
یکنفر لگد کرده ست ،هرچه سبزه روییده
یکنفر،زمستان را میکشد به بیگاری